آموزش استراتژی های سب و کار

در این بخش می خوانید:

استراتژی کسب و کار چیست؟

در اصل، یک استراتژی کسب و کار یک طرح جامع سازمانی است. این طرح همان چیزی است که مدیریت یک شرکت برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود تدوین و اجرا می کند. اساساً یک بیزینس پلن یا طرح کسب و کار طرحی بلند مدت از مقصد استراتژیک مورد نظر برای یک شرکت است.

این طرح بلند مدت شامل یک طرح کلی از تصمیمات استراتژیک و همچنین تاکتیکی است که یک شرکت باید برای رسیدن به اهداف کلی خود اتخاذ کند. سپس این استراتژی تجاری به عنوان یک چارچوب مرکزی برای مدیریت عمل خواهد کرد.

زمانی که این چارچوب تعریف شد، مدیریت باید در آن زندگی کند و نفس بکشد. این به بخش‌های مختلف در یک کسب‌ و کار کمک می‌ کند تا با هم کار کنند و اطمینان حاصل شود که تمام تصمیمات بخش از جهت کلی سازمان حمایت می‌ کنند. این کمک می کند تا از کار در سیلوها یا تیم های مختلف در جهت مخالف خودداری کنید.

در این مرحله مهم است که تفاوت بین استراتژی کسب و کار و بیانیه ماموریت برجسته شود. یک مثال آمازون "مشتری محورترین شرکت بر روی زمین باشید" این یک استراتژی نیست، بیشتر چشم اندازی است که استراتژی ارائه می دهد و چارچوبی را ایجاد می کند که در آن استراتژی توسعه می یابد.

اهمیت استراتژی کسب و کار

تعریف استراتژی کسب و کار به شما کمک می کند تا از منابع خود نهایت استفاده را ببرید تا بتوانید به اهداف خود برسید. یک استراتژی تجاری خوب می تواند تفاوت بین بقا و شکوفا باشد.

بسیاری از کسب و کارها به حدی گسترش می یابند که موسس دیگر نمی تواند همه کارها را خودش انجام دهد. این زمان عالی برای شروع به فکر کردن در مورد استراتژی است که کسب و کار شما را برای دستیابی به اهدافش راهنمایی می کند، مثلاً با توانمندسازی دیگران برای تصمیم گیری. داشتن یک استراتژی مشخص برای دستیابی به اهداف کسب و کارتان همچنین می تواند به شما کمک کند تا کسب و کار خود را برای کارمندان، شبکه ها، منتورها، مشاوران، حسابداران، وام گیرندگان و سرمایه گذاران خود توضیح دهید. این امر برای مراحلی مانند جستجوی امور مالی بسیار مهم است.

به طور کلی، نتیجه یک استراتژی خوب این است که در درازمدت سودآور بمانید، از اشتباهات رایج اجتناب کنید و از رقبا جلوتر باشید. یک استراتژی حس مشترکی از ماموریت شما ایجاد می‌ کند و به همه افراد در کسب‌ و کار کمک می‌ کند تا بفهمند برای چه چیزی تلاش می‌ کنید. می تواند به شما کمک کند:

  • کار را در اولویت قرار دهید.
  • تصمیمات درست بگیرند.
  • به حواس پرتی «نه» بگویید.
  • از موقعیت خود در بازار نهایت استفاده را ببرید.

اگر با رقابت زیادی روبرو هستید، ایجاد یک استراتژی به معنای شناسایی مزیت و موقعیت ایده آل خود در بازار است. سپس می توانید فعالیت هایی را برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. کار بر روی استراتژی به شما کمک می کند تا کلیدهای موفقیت خود را پیدا کنید و مسیری را برای دستیابی به اهداف خود تعیین کنید. همچنین می تواند به شما در گسترش محصولات یا خدمات نوآورانه کمک کند. بدون یک استراتژی کسب و کار روشن، می توانید تصمیماتی بگیرید که با یکدیگر در تضاد باشند یا در موقعیت مالی و رقابتی ضعیفی قرار بگیرند.

ایجاد یک استراتژی کسب و کار که مطابق با چشم اندازی که برای سازمان خود دارید، تمرینی زمان بر است. در حالی که درک یک استراتژی تجاری از نظر تئوری ساده است، توسعه یک استراتژی تجاری خوب و سپس اجرای واقعی آن کار آسانی نیست.

استراتژی چه تفاوتی با تاکتیک دارد؟

قبل از اینکه به جزئیات چگونگی ایجاد یک استراتژی کسب و کار بپردازیم، مهم است که بفهمیم استراتژی با تاکتیک ها چگونه متفاوت است. هر دوی اینها به یکدیگر کمک می کنند، اما چیزهای کاملاً متفاوتی هستند. استراتژی همانطور که شناسایی کردیم به هدف یا نقشه راه بلند مدت یک سازمان و نحوه برنامه ریزی برای رسیدن به آنها اشاره دارد. یا مسیری که سازمان به سوی اهداف خود طی خواهد کرد.

در مقابل، تاکتیک ها به مجموعه خاصی از اقدامات انجام شده برای رسیدن به اهداف یا استراتژی سازمانی اشاره دارد.

به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است یک چشم انداز استراتژیک برای تبدیل شدن به ارزان ترین تامین کننده یک محصول در بازار داشته باشد. این امر مستلزم آن است که مدیران آنها با تامین کنندگان مذاکره کنند و هزینه های خرید را کاهش دهند. این یک حرکت تاکتیکی برای دستیابی به استراتژی تعیین شده است.

چه زمانی روی استراتژی کسب و کار تمرکز کنیم؟

اگر استراتژی ندارید، خوب است که آن را توسعه دهید. همچنین مفید است که هر زمان متوجه فرصتی در بازار خود شدید که کسب‌ و کارتان می‌ تواند به آن دست پیدا کند، درباره استراتژی فکر کنید - نه فقط زمانی که در حال راه‌ اندازی یا برنامه‌ ریزی برای رشد هستید. این فرصت ها می تواند شامل نیاز به همگامی با بازار در حال تغییر باشد. ممکن است با یک رقیب جدید، تغییرات نرخ بهره، ورود یا خروج تامین کنندگان به صنعت شما، تغییر در اولویت مشتری یا روندهای جهانی جدید روبرو باشید. هنگامی که یک استراتژی دارید، ایده خوبی است که آن را به روز نگه دارید، در صورتی که اوضاع تغییر کند.

همچنین مفید است که در مورد استراتژی فکر کنید زمانی که:

  • شما به منابع مالی یا یک شریک تجاری جدید نیاز دارید.
  • شما در حال برنامه ریزی برای فروش کسب و کار هستید که استراتژی خروج نیز نامیده می شود.
  • شما می خواهید موقعیت کسب و کار خود را متفاوت نشان دهید.
  • شما در حال سرمایه گذاری برای بهبود کسب و کار هستید.
  • اعضای مهم کارکنان شما استعفا می دهند.
  • شما کارکنانی را استخدام می کنید که دانش، مهارت یا فرصت هایی را در یک مکان جدید یا بخشی از بازار ارائه می دهند
  • شما به مکان هایی با ویژگی های مختلف مانند فضای بیشتر، ترافیک کمتر مشتری یا اتصال بهتر به حمل و نقل نقل مکان می کنید.

اجزای کلیدی یک استراتژی کسب و کار چیست؟

1. چشم انداز و اهداف

استراتژی کسب و کار برای کمک به شما در دستیابی به اهداف تجاری در نظر گرفته شده است. عنصر چشم انداز این یک جهت روشن برای کسب و کار فراهم می کند. این به شما امکان می‌ دهد تا دستورالعمل‌ های تاکتیکی را در استراتژی کسب‌ و کار برای اینکه چه وظایفی باید تکمیل شوند و کدام یک از منابع شما مسئول تکمیل آنها هستند، توسعه دهید.

2. ارزش های اصلی

یک استراتژی کسب و کار رهبران و همچنین بخش ها را در مورد آنچه که باید و نباید انجام شود، با توجه به ارزش های اصلی سازمان راهنمایی می کند. تعریف ارزش های اصلی سازمان کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که کارکنان در یک صفحه و با اهداف یکسان هستند.

3. SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها)

برای هر کسب و کاری، درک نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای آن بسیار مهم است. این بخش اصلی هر استراتژی تجاری است و تضمین می کند که فروتنی و خودآگاهی وجود دارد. درک این موضوع کمک می کند تا مشخص شود سازمان کجا می تواند پیروز شود و زمینه هایی که باید در آینده مورد توجه قرار گیرند.

4. تاکتیک و تحویل عملیاتی

عنصر تاکتیکی یک استراتژی تجاری جزئیات عملیاتی را مشخص می کند که نحوه ارائه کار را مشخص می کند. ارائه تاکتیکی برای موفقیت هر استراتژی تجاری بسیار مهم است و مدیرانی که مسئولیت تاکتیک ها را بر عهده دارند درک می کنند که چه کاری باید انجام شود. این تضمین می کند که زمان و تلاش تلف نمی شود.

5. منابع و تخصیص منابع

به طور کلی عنصر منبع یک طرح تجاری، تخصیص منابع موجود و همچنین جایی که منابع اضافی پیدا می شود را پوشش می دهد. اکثر کسب و کارها به منابع مختلف، افراد، فناوری، منابع مالی و فیزیکی متکی هستند. داشتن تصویری واضح از این موارد و الزامات آینده، رهبران را قادر می سازد تا ببینند کجا منابع بیشتری را برای دستیابی به اهداف خود اضافه کنند.

6. ارزیابی و تجزیه و تحلیل

مرحله ارزیابی بر نحوه عملکرد یک کسب و کار در رابطه با استراتژی کسب و کار تأکید دارد. اندازه‌گیری به شما کمک می‌کند تا از نزدیک با استراتژی هماهنگ باشید، ضرب‌الاجل‌ها و اهداف را تعیین کنید و به مواردی مانند نگرانی‌های بودجه رسیدگی کنید. امروزه پلتفرم‌های داده و هوش تجاری نقش مهمی در این مرحله دارند.

نظرتون درباره این نوشته چیه؟ عالیه بد نیست خوب نبود