بازاریابی دیجیتال

آنچه در این صفحه می خوانید:

معرفی بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing)

بازاریابی دیجیتال جزئی از بازاریابی است که از اینترنت و فناوری های دیجیتالی مبتنی بر اینترنت مانند رایانه ها، تلفن همراه و سایر رسانه ها و سیستم عامل های دیجیتال برای تبلیغ محصولات و خدمات استفاده می کند. توسعه آن طی دهه 1990 و 2000 شیوه استفاده برندها و مشاغل از فناوری برای بازاریابی را تغییر داد. از آنجا که سیستم عامل های دیجیتال به طور فزاینده ای در برنامه های بازاریابی و زندگی روزمره گنجانیده می شوند، و با افزایش روز افزون مردم به جای مراجعه به مغازه های فیزیکی، از وسایل دیجیتال استفاده می شود، کمپین های بازاریابی دیجیتال رواج پیدا کرده و از ترکیبات سئو (SEO)، بازاریابی موتور جستجو (SEM) استفاده می شود.

بازاریابی محتوا، بازاریابی تأثیرگذار، اتوماسیون محتوا، بازاریابی مبارزات انتخاباتی، بازاریابی مبتنی بر داده، بازاریابی تجارت الکترونیکی، بازاریابی رسانه های اجتماعی، بهینه سازی رسانه های اجتماعی، بازاریابی مستقیم پست الکترونیکی، تبلیغات نمایش، کتاب های الکترونیکی و دیسک ها و بازی های نوری تبدیل شده اند. بازاریابی دیجیتال به کانال های غیر اینترنت گسترش می یابد که رسانه های دیجیتالی مانند تلویزیون، تلفن های همراه (پیام کوتاه و MMS)، پاسخ به تماس و زنگ های موبایل را در اختیار شما قرار می دهند. گسترش کانال های غیر اینترنت بازاریابی دیجیتال را از بازاریابی آنلاین متمایز می کند.

بازاریابی محصولات و خدمات از طریق استفاده از فن آوری های دیجیتال، عمدتا از طریق اینترنت، از جمله تلفن های همراه و دیگر رسانه های دیجیتال تحت چارچوب بازاریابی دیجیتال قرار می گیرد. شما می توانید از سیستم های رسانه های اجتماعی برای تبلیغ کسب و کار خود و ایجاد آگاهی بیشتر در مورد محصولات و خدماتی که ارائه می دهید استفاده کنید.

تاریخچه بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing)

توسعه بازاریابی دیجیتال از توسعه فناوری جداست. یكی از نكات مهم در آغاز سال 1971 بود كه ری تاملینسون اولین ایمیل را ارسال كرد و فناوری وی این بستر را فراهم كرد تا به مردم اجازه ارسال و دریافت فایل از طریق ماشین های مختلف را بدهد. با این حال، دوره قابل شناسایی تر از شروع بازاریابی دیجیتال سال 1990 است زیرا در اینجا موتور جستجوی Archie به عنوان شاخصی برای سایت های FTP ایجاد شد. در دهه 1980 ظرفیت ذخیره سازی رایانه به اندازه کافی بزرگ بود تا حجم عظیمی از اطلاعات مشتری را ذخیره کند. شرکت ها به جای اینکه یک کارگزار لیست محدود باشند، انتخاب روش های آنلاین مانند بازاریابی بانک اطلاعاتی را آغاز کردند. این نوع بانک های اطلاعاتی به شرکت ها امکان می دهند تا اطلاعات مشتریان را بطور مؤثر ردیابی کنند، بدین ترتیب رابطه بین خریدار و فروشنده را تغییر می دهد. با این حال، روند دستی کارآمد نبود.

در دهه 1990، ابتدا اصطلاح دیجیتال مارکتینگ ابداع شد، با توجه به معماری سرور / کلاینت و محبوبیت رایانه های شخصی، برنامه های مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) به یک عامل مهم در فناوری بازاریابی تبدیل شد. رقابت شدید فروشندگان را مجبور کرد. برای ارائه خدمات بیشتر به نرم افزارهای آنها، به عنوان مثال، برنامه های بازاریابی، فروش و خدمات. پس از به دنیا آمدن اینترنت، بازاریابان همچنین قادر به داشتن داده های عظیم مشتری آنلاین توسط نرم افزار eCRM بودند. شرکت ها می توانند داده های نیازهای مشتری را به روز کنند و اولویت های تجربه خود را بدست آورند. این امر باعث شد اولین تبلیغ قابل کلیک در سال 1994 به صورت زنده انجام شود، که کمپین AT&T بود "شما می خواهید" و در چهار ماه اول اجرای زنده آن، 44٪ از افرادی که آن را دیدند روی این تبلیغ کلیک کردند.

در دهه 2000 با افزایش تعداد کاربران اینترنت و تولد آیفون، مشتریان به جای مشاوره با یک فروشنده، ابتدا به جستجوی محصولات و تصمیم گیری در مورد نیازهای خود آنلاین پرداختند و این مسئله مشکل جدیدی را برای بخش بازاریابی یک شرکت ایجاد کرد. علاوه بر این، یک بررسی در سال 2000 در انگلستان نشان داد که بیشتر خرده فروشان آدرس دامنه خود را ثبت نکرده اند. این مشکلات بازاریابان را ترغیب کرد تا روش های جدیدی برای ادغام فناوری دیجیتال در توسعه بازار پیدا کنند.

در سال 2007، اتوماسیون بازاریابی به عنوان واکنشی به اوضاع بازاریابی همیشه در حال توسعه ایجاد شد. اتوماسیون بازاریابی به شرکت ها کمک کرد تا مشتریان را تقسیم کنند، کمپین های بازاریابی چند کاناله را راه اندازی کنند و اطلاعات شخصی را برای مشتریان فراهم کنند. با این حال، سرعت سازگاری آن با دستگاه های مصرف کننده به اندازه کافی سریع نبود.

بازاریابی دیجیتالی در دهه 2000 و 2010 پیچیده تر شد، هنگامی که گسترش توانایی دستگاه ها برای دستیابی به رسانه های دیجیتال منجر به رشد ناگهانی شد. آمارهای تولید شده در سال 2012 و 2013 نشان داد که بازاریابی دیجیتال هنوز در حال رشد است. با توسعه رسانه های اجتماعی در دهه 2000، مانند LinkedIn، فیس بوک، یوتیوب و توییتر، مصرف کنندگان وابسته به الکترونیک دیجیتال در زندگی روزمره شدند. بنابراین، آنها انتظار داشتند یک تجربه کاربری یکپارچه در کانالهای مختلف برای جستجوی اطلاعات محصول داشته باشند. تغییر رفتار مشتری باعث بهبود تنوع فناوری بازاریابی شد.

بازاریابی دیجیتال همچنین به "بازاریابی آنلاین"، "بازاریابی اینترنتی" یا "بازاریابی وب" گفته می شود. اصطلاح بازاریابی دیجیتال با گذشت زمان محبوبیت زیادی پیدا کرده است. در ایالات متحده بازاریابی آنلاین هنوز یک اصطلاح رایج است. در ایتالیا، بازاریابی دیجیتال به عنوان بازاریابی وب گفته می شود. بازاریابی دیجیتال در سراسر جهان به ویژه پس از سال 2013 به رایج ترین اصطلاح تبدیل شده است.

رشد رسانه های دیجیتالی شامل 4.5 تریلیون تبلیغات آنلاین است که سالانه با رسانه های دیجیتالی با رشد 48 درصدی در سال 2010 انجام می شود. سالانه تخمین زده می شود. بخش عمده ای از تبلیغات ناشی از مشاغل دارای تبلیغات آنلاین رفتاری (OBA) به خیاط تبلیغات برای کاربران اینترنتی است، اما OBA نگرانی را افزایش می دهد.

استراتژی های بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing)

برنامه ریزی

برنامه ریزی بازاریابی دیجیتال اصطلاحی است که در مدیریت بازاریابی به کار می رود. این اولین مرحله از تشکیل استراتژی بازاریابی دیجیتال برای سیستم گسترده تر دیجیتال مارکتینگ را تشریح می کند. تفاوت بین برنامه ریزی بازاریابی دیجیتال و سنتی در این است که از ابزارهای ارتباطی مبتنی بر دیجیتالی و فناوری هایی مانند Social، Web، Mobile، Scannable Surface استفاده می کند. با این وجود، هر دو با چشم انداز، رسالت شرکت و استراتژی تجارت فراگیر مطابقت دارند.

مراحل برنامه ریزی

با استفاده از رویکرد دکتر دیو Chaffey، برنامه ریزی بازاریابی دیجیتال (DMP) دارای سه مرحله اصلی است: فرصت، استراتژی و اقدام. وی پیشنهاد می کند که هر مشاغلی که به دنبال اجرای یک استراتژی بازاریابی موفق دیجیتال است، باید با نگاه به فرصت، استراتژی و اقدام، برنامه خود را بسازد. این رویکرد استراتژیک عمومی اغلب دارای مراحل بررسی وضعیت، تعیین هدف، تدوین استراتژی، تخصیص منابع و نظارت است.

1) فرصت

برای ایجاد DMP مؤثر، ابتدا یک تجارت باید بازار را بازبینی کرده و اهداف "SMART" (خاص، قابل اندازه گیری، عملی، مرتبط و زمان محدود) را تعیین کند. آنها می توانند با بررسی معیارهای فعلی و شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) شرکت و رقبا، اهداف SMART را تعیین کنند. مناسب است که تجزیه و تحلیل های مورد استفاده برای KPI ها با توجه به نوع، اهداف، رسالت و چشم انداز شرکت تنظیم شود.

شرکت ها می توانند با بازنگری در زمینه دسترسی خودشان و همچنین در زمینه تأثیر گذار، فرصت های بازاریابی و فروش را اسکن کنند. این بدان معناست که آنها از مزیت رقابتی برخوردار هستند زیرا می توانند تأثیر بازاریاب و ارتباطات تجاری خود را تجزیه و تحلیل کنند.

برای متوقف کردن فرصت، شرکت باید Personas های مشتریان فعلی خود را خلاصه کند و از این طریق بتواند سفری را از این طریق بخرد که توانایی بازاریابی دیجیتالی خود را دارد. این بدان معناست که آنها باید تصویری شفاف از مکان فعلی خود داشته باشند و چقدر منابعی را می توانند برای استراتژی بازاریابی دیجیتالی خود یعنی کار، زمان و غیره اختصاص دهند و با جمع بندی سفر خرید، آنها همچنین می توانند شکاف ها و رشد را برای فرصت های بازاریابی بعدی تشخیص دهند. اهداف را برآورده می کند یا اهداف جدیدی را پیشنهاد می کند و سود را افزایش می دهد.

2) استراتژی

برای ایجاد یک استراتژی دیجیتالی برنامه ریزی شده، شرکت باید گزاره دیجیتالی خود (آنچه شما به مصرف کنندگان ارائه می دهید) را مرور کرده و با استفاده از تکنیک های هدفمند کردن مشتری دیجیتال ارتباط برقرار کند. بنابراین، آنها باید گزاره ارزش آنلاین (OVP) را تعریف کنند، این بدان معنی است که شرکت باید آنچه را که بصورت آنلاین به مشتریان ارائه می دهد، به وضوح بیان کند. شرکت همچنین باید بخش ها و شخصیت های بازار هدف را دوباره انتخاب کرده و رویکردهای هدفمندی دیجیتالی را تعریف کند.

پس از انجام این کار به طور مؤثر، بازبینی ترکیب بازاریابی برای گزینه های آنلاین مهم است. ترکیب بازاریابی شامل محصول، قیمت، تبلیغات و مکان است. برخی از دانشگاهیان سه عنصر اضافی را به 4P های سنتی فرآیند بازاریابی، مکان و ظاهر فیزیکی اضافه کرده اند که این امر 7P بازاریابی است.

3) عمل

مرحله سوم و آخر نیاز دارد که شرکت بتواند بودجه و سیستم های مدیریتی را تنظیم کند. این ها باید از نقاط لمسی قابل اندازه گیری باشند، مانند مخاطبی که به تمام سیستم عامل های دیجیتال دسترسی دارند. علاوه بر این، بازاریابان باید اطمینان حاصل کنند که بودجه و سیستم های مدیریتی رسانه های پرداخت شده، متعلق به آنها و درآمد شرکت را ادغام می کنند. اقدام و مرحله آخر برنامه ریزی نیز به شرکت نیاز دارد تا تولید محتوا قابل اندازه گیری را به عنوان مثال رسانه های آنلاین شفاهی، بصری یا نوشتاری را تنظیم کند.

پس از تأیید برنامه بازاریابی دیجیتال، یک قالب برنامه ریزی شده از ارتباطات دیجیتال (به عنوان مثال نمودار گانت) باید در کل عملیات داخلی شرکت رمزگذاری شود. این تضمین می کند که تمام سیستم عامل های مورد استفاده در خط منطبق باشند و یکدیگر را برای مراحل موفقیت آمیز استراتژی بازاریابی دیجیتال تکمیل کنند.

درک بازار

یک راه بازاریاب می تواند به مصرف کنندگان برسد و روند تفکر آنها را بفهمد از طریق چیزی است که نقشه همدلی نامیده می شود. نقشه همدلی یک فرایند چهار مرحله است. اولین قدم از طریق پرسیدن سؤالاتی است که مصرف کننده در جمعیت شناسی خود به آن فکر می کند. مرحله دوم توصیف احساساتی است که ممکن است مصرف کننده داشته باشد. قدم سوم این است که در مورد آنچه که مصرف کننده در وضعیت خود می گوید، فکر کنیم. مرحله آخر این است که تصور کنید مصرف کننده بر اساس سه مرحله دیگر چه کاری انجام خواهد داد. این نقشه به گونه ای است که تیم های بازاریابی می توانند خود را در کفش های جمعیتی هدف خود قرار دهند. وب آنالیتیکس همچنین یک روش بسیار مهم برای درک مصرف کنندگان است. آنها عاداتی را که مردم برای هر وب سایت آنلاین دارند نشان می دهند. یک شکل خاص از این تجزیه و تحلیل ها، تجزیه و تحلیل پیش بینی است که به بازاریابان کمک می کند تا دریابند که مصرف کنندگان در چه مسیری قرار دارند. با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از سایر تجزیه و تحلیل ها، و سپس پیش بینی های مختلفی راجع به آنچه مردم انجام می دهند ایجاد می کند تا شرکت ها با توجه به روند مردم بتوانند در آینده چه کار کنند.

انواع بازاریابی دیجیتال (Digital Marketing)

بازاریابی رسانه های اجتماعی

بازاریابی رسانه های اجتماعی به فرایند کسب ترافیک یا توجه از طریق سایت های رسانه های اجتماعی اشاره می کند. رسانه های اجتماعی خود یک اصطلاح کلیدی برای سایت هایی هستند که ممکن است عملا اقدامات مختلف اجتماعی را ارائه دهند. به عنوان مثال، توییتر یک سایت اجتماعی است که به کاربران امکان می دهد پیام های کوتاه یا «به روزرسانی هایی» را با دیگران به اشتراک بگذارند. در مقابل، فیسبوک یک سایت شبکه اجتماعی کامل است که اجازه می دهد تا به اشتراک گذاری به روز رسانی ها، عکس ها، پیوستن به رویدادها و انواع مختلف فعالیت های دیگر صورت پذیرد.

رسانه های اجتماعی اغلب به کشف محتوای جدید مانند داستان های خبری کمک می کنند و "کشف" یک فعالیت جستجو است. رسانه های اجتماعی همچنین می توانند لینک هایی ایجاد کنند که به نوبه خود به تلاش های جستجوگرها کمک می کند. بسیاری از افراد نیز در سایت های اجتماعی رسانه ای جستجو می کنند تا محتوای رسانه های اجتماعی را پیدا کنند (بازاریابی محتوا). ارتباطات اجتماعی همچنین ممکن است بر اهمیت برخی نتایج جستجو، یا در یک شبکه اجتماعی رسانه ای یا در موتور جستجوی اصلی، تأثیر بگذارد.

بازاریابی محتوا (Content Marketing)

بازاریابی محتوا در مورد ایجاد و توزیع محتوایی است که مخاطبان مورد نظر را درگیر و جذب می کند، در حالی که آنها را تشویق می کند تا اقداماتی را انجام دهند که برای یک کسب و کار سودآور است. بازاریابی محتوا با نام های بسیاری مانند بازاریابی ورودی، روزنامه نگاری شرکتی، رسانه های برند شده، تبلیغات بومی و انتشارات مشتری شناخته شده است. با این وجود، ایده اصلی پشت این استراتژی یکسان باقی مانده است. به عنوان مثال، برای ایجاد و توزیع محتوایی که مخاطبان مورد نظر را درگیر و جذب می کند، در حالی که آنها را تشویق می کند تا اقداماتی را که برای کسب و کار سودآور است، انجام دهند.

رشد شبکه جهانی وب، شبکه های اجتماعی و فناوری های تلفن همراه، ارتباط بین مصرف کنندگان و کسب و کار را تغییر داده است. امروزه مصرف کنندگان متوسط یک محصول را تنها به صورت غیرمستقیم با تماشای تبلیغات در بیلبورد خریداری نمی کنند. آنها در Google برای مقایسه محصولات مشابه تحقیق می کنند، بررسی های محصول را به صورت آنلاین توسط کارشناسان می خوانند و حتی قبل از صرف پول خود از دوستان خود در شبکه های اجتماعی پس و جو می کنند.

در نتیجه، کسب و کارها باید در استراتژی های بازاریابی سنتی و کانال های خود بازنگری کنند، اگر آنها می خواهند اعتماد مشتریان خود را کسب کنند و تصمیمات خرید خود را تحت تاثیر قرار دهند. در این جا است که بازاریابی محتوا نقش مهمی ایفا می کند. این امر به کسب و کار کمک می کند تا توجه مشتریان بالقوه به محصولات خود را با برجسته کردن و ارتقاء ویژگی های کلیدی آنها مورد توجه قرار دهند.

بازاریابی ایمیلی (Email Marketing)

ایمیل مارکتینگ از زمان معرفی اینترنت به جهان تبدیل به یک ابزار ضروری برای کسب و کار شده است. ایمیل مارکتینگ یک نوع بازاریابی مستقیم است که از طریق پست الکترونیکی به عنوان وسیله ای برای ارتباط پیام های تجاری یا جمع آوری اطلاعات به مخاطبان استفاده می شود. در بیشتر موارد، هر ایمیل ارسال شده به یک مشتری بالقوه یا فعلی می تواند ایمیل مارکتینگ محسوب شود.

بازاریابی موبایلی (Mobile Marketing)

بازاریابی موبایل استراتژی به خوبی تعریف شده و پذیرفته شده برای ارتقاء محصولات و خدمات شما از طریق دستگاه های تلفن همراه است. بازاریابی موبایل نسل بعدی محصولات و خدمات بازاریابی است. امروزه استراتژی بازاریابی تلفن همراه توسط بسیاری از معامله گران و بازرگانان در سراسر جهان انجام می شود که از طریق آنها ارتباطات خود را با مخاطبین بالقوه / مشتریان خود در یک شیوه ای تعاملی و مرتبط برقرار می کنند. شرکت ها پیام های کوتاه، اما تعاملی (برای ارتقاء کسب و کار خود) به طور خاص برای تحویل بر روی دستگاه های تلفن همراه ایجاد می کنند.

امروزه تلفن های همراه در زندگی ما از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. مردم در سراسر جهان دستگاه های موبایل را به عنوان رسانه مورد نظر خود انتخاب می کنند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند، اطلاعات جمع آوری کنند یا حتی کسب و کار کنند. در نتیجه، بسیاری از کسب و کارها به طور جدی استراتژی های جدید بازاریابی تلفن همراه را برای رسیدن به مخاطبان خود برنامه ریزی می کنند.

در دنیای کنونی، بازاریابی تلفن همراه روش رایجی است که تقریبا هر شرکتی، صرف نظر از نوع کسب و کار در آن، کمپین بازاریابی تلفن همراه را در پیش گرفته است. صرف نظر از اینکه یک غولتجارت الکترونیک مانند آمازون یا یک شرکت تولیدی مانند General Motors باشد، وقتی به دنبال ایجاد استراتژی بازاریابی برای کسب و کار خود است، اولین روش پیشنهادی بازاریابی موبایل می باشد.

بازاریابی فیسبوک (Facebook Marketing)

بازاریابی فیسبوک به ایجاد و فعال کردن یک صفحه فیسبوک به عنوان یک کانال ارتباطی برای حفظ تماس با مشتریان و جذب آنها اشاره دارد. فیسبوک به طور فعال به کاربران اجازه می دهد پروفایل های شخصی یا صفحات کسب و کار را برای شرکت ها، سازمان ها و یا هر گروهی که برای توسعه یک محصول، خدمات یا نام تجاری تلاش می کنند، ایجاد کنند. در حال حاضر فیسبوک از 950 میلیون کاربر پیشی گرفته است. به غیر از Google.com، این وب سایت بیشترین تعداد بازدید کننده در اینترنت را دارد که به شرکت ها امکان دسترسی راحت به مشتریان بالقوه را می دهد.

بازاریابی پینترست (Pinterest)

Pinterest یک سایت اکتشاف است. بیش از 150 میلیون کاربر Pinterestبه دنبال اطلاعات، مشاوره و الهام گرفتن در شبکه هستند، تعدادی که نمی توان آنها را نادیده گرفت. این سایت کمتر از 10 سال است که ایجاد شده و در اواخر سال 2009 در وب لنگر انداخته است. این سایت روزانه بیش از 1 میلیون بازدیدکننده دارد.

Pinterest یک وب سایت شبکه اجتماعیاست که بستری برای برنامه ریزی، جمع آوری، بحث و گفتگو و به اشتراک گذاری ایده ها، منافع مشترک و هدایت ترافیک به پورتال های کاری یا وبلاگ ها فراهم می کند. Pinteres، ابزار نشانه گذاری بصری است که به شما کمک می کند تا ایده های خلاقانه ای را کشف و ذخیره کنید.

اگر چه Pinterest تقریبا 5 سال پس از فیس بوک و توییترراه اندازی شد، با 176 میلیون کاربر نشان می دهد که تعداد زیادی از افراد از Pinterest استفاده می کنند. صاحبانکسب و کار در سراسر جهان می توانند از این وب سایت به عنوان یک تولیدکننده ترافیک و ابزار ایجاد مخاطبین برای بازاریابی کسب و کار خود استفاده کنند. Pinterest می تواند به عنوان یک ابزار بازاریابی دیجیتال مورد استفاده قرار گیرد.

بازاریابی توییتر (Twitter Marketing)

امروزه رسانه های اجتماعی نه تنها به مردم کمک می کنند که روابط خود را حفظ کنند، بلکه تجار، دیدگاه ها، شکایات و ایده های خود را نیز ارتقا دهند. با بیش از 313 میلیون کاربر فعال ماهانه و جمعیتی جدید برای بوت شدن، توییتر یک پلتفرم عالی برای اکثر بازاریابان است. توییتر یک پلتفرم اجتماعی برای به اشتراک گذاشتن نظرات یک نفر است. کاربران می توانند حساب خود را با توییتر باز کرده و نظرات خود را در قالب پیام های کوتاه پخش کنند. این پیام ها به صورت توییت شناخته می شوند.

انگیزه اغلب بازدیدکنندگان توییتر رویداد های سراسر جهان است. با صدها میلیون کاربر و بیش از 500 میلیون توییت در روز، فرصتی عالی برای کسب و کاربرای رسیدن به مخاطبان جهانی از مشتریان جدید و موجود از طریق توییتر وجود دارد. در این نوع بازاریابی، مکالمات در توییتر درست مانند برخورد چهره به چهره شما با مشتریان در روز است. محتوای ممتاز (بازاریابی محتوا) به شما کمک می کند تا فالوورهای جدید را جذب کنید و در طول زمان آنها را مشغول نگه دارید، آگاهی از نام تجاری خود را ایجاد کنید و خودتان یا نام تجاری را به عنوان یک مقام در صنعت بگنجانید یا طرز فکرتان را به اشتراک بگذارید.

بازاریابی لینکدین (LinkedIn)

LinkedIn یک شبکه اجتماعی برای کسب و کاراست که در سال 2003 راه اندازی شد. این سرویس دارای 300+ میلیون کاربر در سراسر جهان است و در 20 زبان موجود است. LinkedIn اجازه می دهد تا کاربران پروفایل های خود را برای ارتباط با افرادی که حوزه و فیلد کاری یا علاقه مشترک دارند ایجاد و سفارشی کنند.

در حال حاضر، لینکدین بزرگترین پلتفرم برای کمک به مردم با فرصت های شغلی در شبکه های اجتماعی است. کارجویان می توانند مدیران استخدام را پیوسته و دنبال کنند و بتوانند پروفایل های خود را به گونه ای تعریف کنند که به راحتی کشف شوند. کاربران می توانند یک شرکت را دنبال کنند، نوتیفیکیشن دریافت کنند، کار ها و مشاغل را بوک مارک کنند، پست ها را لایک کنند و پست های دیگران را به اشتراک بگذارند و دیگران را در LinkedIn دعوت کنند.

بهترین بخش LinkedIn این است که شما می توانید بازدید کنندگان اخیر خود را مشاهده کنید و مهارت های دیگران را تایید کنید. LinkedIn یک پلتفرم شبکه حرفه ای است و دارای تمام ویژگی های یک ارائه دهنده بزرگ فرصت بازاریابی است. در اینجا شما با افرادی که معنی کسب و کار را دارند، تعامل می کنید.

بازاریابی اینستاگرام (Instagram Marketing)

اینستاگرام یک سرویس شبکه های اجتماعی اشتراک گذاری عکس و فیلم است که متعلق به .Facebook،Inc است و توسط Kevin Systrom و Mike Krieger ایجاد و در اکتبر 2010 به طور انحصاری در آی او اس (iOS) راه اندازی شد. نسخه ای برای دستگاه های اندروید یک سال و نیم بعد در آوریل 2012 منتشر شد و پس از آن یک رابط وب سایت با قابلیت محدود، برنامه Fire OS و برای تبلت ها و رایانه های ویندوز 10 ایجاد شد. برنامه به کاربران امکان می دهد عکس ها و فیلم ها را در سرویس بارگذاری کنند، که می توانند با فیلترهای مختلف ویرایش شوند، و با برچسب ها و اطلاعات مکان سازماندهی شوند. پست های یک حساب را می توان به طور عمومی یا با دنبال کنندگان از قبل تأیید شده به اشتراک گذاشت. کاربران می توانند محتوای کاربران دیگر را بر اساس برچسب ها و مکان ها مرور کنند و محتوای گرایش را مشاهده کنند. کاربران می توانند عکس ها را دوست داشته و سایر کاربران را دنبال کنند تا محتوای خود را به یک فید اضافه کنند.

بازاریابی یوتیوب (YouTube)

یوتیوب دارای ترافیک عظیم و بازدیدکنندگان متعددی است که بیش از 1،325،000،000 نفر از آن استفاده می کنند. در حال حاضر، روزانه 300 ساعت فیلم در هر دقیقه بارگیری شده است یعنی 5 ساعت ویدئو در هر ثانیه! این امر تنها تأیید این واقعیت است که بازاریابی تصویری روند رو به رشدی دارد.

YouTube در ماه مه سال 2005 راه اندازی شد و میلیاردها نفر از کاربران برای کشف، تماشا کردن و به اشتراک گذاری ویدیوهای ایجاد شده از آن استفاده می کنند. YouTube یک انجمن برای افرادی است که برای برقراری ارتباط، اطلاع رسانی و الهام بخشیدن به دیگران در سرتاسر جهان فعالیت می کنند و به عنوان یک پلتفرم توزیع برای سازندگان محتوای اصلی و تبلیغ کنندگان بزرگ و کوچک عمل می کند.

نظرتون درباره این نوشته چیه؟ عالیه بد نیست خوب نبود