آموزش بازاریابی

آنچه در این صفحه می خوانید:

معرفی بازاریابی (Marketing)

بازاریابی فرآیند آموزش مصرف کنندگان است چرا که آنها باید محصول یا خدمات شما را در عوض محصول و خدمات رقبایتان انتخاب کنند. اگر این کار را نکنید بازاریابی نمی کنید. ساده است! نکته کلیدی یافتن روش مناسب بازاریابی و تعریف پیام بازاریابی مناسب برای استفاده از آموزش و تأثیرگذاری آن بر مصرف کنندگان شما است. مارکتینگ ایجاد تصمیم درون مصرف کننده است که آیا در ابتدا محصول یا خدمات شما را انتخاب می کنند و آیا ان را تکرار خواهند کرد می باشد.بازاریابی مطالعه و مدیریت روابط ارزی است. بازاریابی فرایند تجاری ایجاد روابط با و رضایت مشتریان است. از آنجا که بازاریابی برای جذب مشتری مورد استفاده قرار می گیرد، یکی از مؤلفه های اصلی مدیریت تجارت و بازرگانی است.

بازاریابی توسط انجمن بازاریابی آمریکا به عنوان "فعالیت، مجموعه موسسات و فرآیندهای ایجاد، برقراری ارتباط، تحویل، و مبادله پیشنهادهای ارزشمند برای مشتریان، شرکاء و جامعه به طور کلی تعریف شده است". این اصطلاح از معنای اصلی توسعه یافته است که به معنای واقعی کلمه به بازار خرید کالاهای فروشی اشاره دارد. از دیدگاه مهندسی فرآیند فروش، بازاریابی "مجموعه ای از فرآیندهای بهم پیوسته و وابسته به دیگر کارکردهای یک تجارت با هدف دستیابی به علاقه و رضایت مشتری" است.

موسسه بازاریابی بازاریابی بازاریابی را به عنوان "فرایند مدیریت مسئول شناسایی، پیش بینی و برآوردن نیازهای مشتری با سودآوری" تعریف می کند. مفهوم مشابه بازاریابی مبتنی بر ارزش است که نقش بازاریابی را برای کمک به افزایش ارزش سهامدار بیان می کند. در این زمینه، بازاریابی می تواند به عنوان "فرایند مدیریتی که به دنبال حداکثر کردن بازده به سهامداران است با توسعه روابط با مشتریان ارزشمند و ایجاد مزیت رقابتی" تعریف شود.

در گذشته، تمایل به بازاریابی به عنوان یک صنعت خلاق دیده می شد که شامل تبلیغات، توزیع و فروش می شد. با این حال، از آنجا که تحصیلات آکادمیک بازاریابی استفاده گسترده ای از علوم اجتماعی، روانشناسی، جامعه شناسی، ریاضیات، اقتصاد، انسان شناسی و علوم اعصاب می کند، این حرفه اکنون به صورت گسترده ای به عنوان یک علم شناخته می شود و به دانشگاه های متعددی اجازه می دهد برنامه های MSc را ارائه دهند. روند بازاریابی عبارت است از ورود یک محصول به بازار، که شامل این مراحل است:

  • تحقیقات گسترده در بازار
  • هدف گذاری بازار و تقسیم بازار
  • تعیین استراتژی های توزیع
  • قیمت گذاری و تبلیغات تدوین استراتژی ارتباطات
  • بودجه بندی
  • چشم انداز اهداف بلند مدت توسعه بازار

بسیاری از بخش های فرآیند بازاریابی (به عنوان مثال طراحی محصول، مدیر هنری، مدیریت برند، تبلیغات، بازاریابی ورودی، نوشتن کپی و ...) شامل استفاده از هنرهای خلاقانه است.

مفهوم بازاریابی (Marketing)

"مفهوم بازاریابی" پیشنهاد می کند که برای تکمیل اهداف سازمانی خود، یک سازمان باید نیازها و خواسته های مصرف کنندگان بالقوه را پیش بینی کند و آنها را مؤثرتر از رقبای خود برآورده سازد. این مفهوم از کتاب "ثروت ملل" آدام اسمیت سرچشمه گرفته است اما تا حدود 200 سال بعد از آن استفاده گسترده ای نخواهد شد. مفاهیم بازاریابی و بازاریابی به طور مستقیم مرتبط هستند.

با توجه به محوریت نیازهای مشتری و تمایلات آن در بازاریابی، درک غنی از این مفاهیم ضروری است:

  • نیازها: چیزی که برای زندگی سالم، پایدار و ایمن لازم است. هنگامی که نیازها برطرف نشود، نتیجه منفی آشکار وجود دارد: اختلال عملکرد یا مرگ. نیازها می توانند عینی و جسمی مانند نیاز به غذا، آب و سرپناه باشند. یا ذهنی و روانی مانند نیاز به تعلق خانواده یا گروه اجتماعی و نیاز به عزت نفس.
  • فقدان ها: چیزی که مورد نظر است و درخواست می شود. خواست ها برای بقای اساسی ضروری نیستند و اغلب توسط فرهنگ یا گروه های همسن شکل می گیرند.
  • خواسته ها: وقتی نیاز و خواسته از توانایی پرداخت پشتیبانی می شود، این توانایی را دارند که به مطالبات اقتصادی تبدیل شوند.

تحقیقات بازاریابی، که به منظور توسعه محصول جدید یا بهبود محصول انجام می شود، اغلب مربوط به شناسایی نیازهای برآورده نشده مصرف کننده است. نیاز مشتری برای تقسیم بازار از اهمیت ویژه ای برخوردار است که مربوط به تقسیم بازارها به گروههای متمایز از خریداران است که براساس "نیازها ، ویژگی ها یا رفتارهای متمایز" ممکن است به محصولات جداگانه یا آمیخته های بازاریابی نیاز دارند. " تقسیم بندی مبتنی بر نیازها (که به عنوان تقسیم سود نیز شناخته می شود) "خواسته های مشتریان را در خط مقدم چگونگی طراحی و فروش محصولات یا خدمات محصولات قرار می دهد." اگرچه انجام تقسیم بندی مبتنی بر نیاز در عمل دشوار است، اما ثابت شده است که یکی از موثرترین راهها برای تقسیم بازار است. علاوه بر این، تبلیغات و تبلیغات زیادی انجام می شود تا نشان دهد چگونه مزایای یک محصول خاص نیازها، خواسته ها یا انتظارات مشتری را به روشی منحصر به فرد برآورده می کند.

تقسیم بازار شامل گرفتن کل بازار ناهمگن برای یک محصول و تقسیم آن به چندین خرده بازار یا بخش است که هر یک از آنها از همه جنبه های مهم یکدست است. این فرایند برای دو هدف اصلی انجام می شود: تخصیص بهتر منابع محدود یک شرکت و خدمت بهتر به سلیقه های متنوع تر مصرف کنندگان معاصر. یک شرکت فقط دارای منابع معینی است. بر این اساس ، باید در ارائه خدمات خاص به مصرف کنندگان ، انتخاباتی انجام دهد (و از هزینه های مربوط به آن قدردانی کند). علاوه بر این ، با تنوع بیشتر در سلیقه مصرف کنندگان مدرن ، شرکت ها از مزیت خدمات به تعدد بازارهای جدید خبر ندارند.

تقسیم بازار را می توان به اختصار STP، به معنی Segment ،Target و Position تعریف کرد. تقسیم بندی شامل تقسیم اولیه مصرف کنندگان به اشخاصی مانند نیازها / خواسته ها / سلیقه ها است. چهار معیار متداول برای تقسیم بندی استفاده می شود، که شامل موارد زیر است:

  • جغرافیایی (یک کشور، منطقه، شهر، شهر و غیره)
  • روانشناختی (به عنوان مثال ویژگی های شخصیتی یا ویژگی های سبک زندگی که بر رفتار مصرف کننده تأثیر می گذارد)
  • جمعیتی (به عنوان مثال سن، جنس، طبقه اقتصادی - اجتماعی، آموزش و غیره)
  • رفتاری (به عنوان مثال وفاداری به نام تجاری، میزان استفاده و غیره)

هنگامی که یک بخش برای هدف قرار دادن مشخص شد، یک شرکت باید مشخص کند که آیا این بخش برای خدمات آنها سودمند است یا خیر. به اختصار DAMP (به معنی قابل تشخیص، قابل دسترسی، قابل اندازه گیری و سودآور) به عنوان معیارهایی برای سنجش قابلیت اطمینان بازار هدف استفاده می شود. عناصر DAMP عبارتند از:

  • قابل تشخیص: چگونه می توان یک بخش را از بخشهای دیگر متمایز کرد.
  • قابل دسترسی: نحوه دسترسی به یک بخش از طریق ارتباطات بازاریابی تولید شده توسط یک شرکت
  • قابل اندازه گیری: آیا می توان قطعه را اندازه گرفت و اندازه آن مشخص شد؟
  • سودآور: آیا می توان بازده کافی سرمایه گذاری را از سرویس دهی یک بخش بدست آورد؟

مرحله بعدی در فرایند هدف گذاری، میزان تمایز در یک بخش خدمت است. سه حالت تمایز وجود دارد، که معمولاً توسط بنگاه ها اعمال می شود. این ها هستند:

  • تمایز نیافته: جایی که یک شرکت محصولی مشابه را برای همه بخشهای بازار تولید می کند.
  • تمایز یافته: که در آن یک شرکت تغییرات جزئی از یک محصول را در یک بخش تولید می کند.
  • موقعیت مناسب، جایگاه: که در آن یک سازمان برای برآورده کردن یک بازار هدف تخصصی، محصولی را می سازد.

موقعیت یابی مربوط به چگونگی قرار گرفتن یک محصول در ذهن مصرف کنندگان و اطلاع رسانی از ویژگی های متمایز آن با محصولات رقیب است. یک بنگاه معمولاً این کار را با تهیه نقشه ادراکی انجام می دهد، که محصولات مشابه تولید شده در همان صنعت را با توجه به چگونگی درک مصرف کنندگان از قیمت و کیفیت خود بیان می کند. از قرار دادن یک محصول روی نقشه، یک شرکت ارتباطات بازاریابی خود را متناسب با ادراک محصول در بین مصرف کنندگان و جایگاه آن در بین عرضه رقبا متناسب می کند.

تاریخچه بازاریابی (Marketing)

به نحوی، بازاریابی همانند شهرنشینی قدمت دارد. مانند بازارهای شلوغی که در فیلم های روم و یونان باستان مشاهده کردیم. اما مفهوم بازاریابی امروز کاملا متفاوت از آنچه می پنداشتیم است. مفهوم بازاریابی که اکنون مشاهده می کنیم بیشتر مربوط به تحولات انقلاب صنعتی قرن های 18 و 19 می باشد. این یک دوره تغییر اجتماعی سریع بود که به وسیله نوآوری های فناوری و علمی انجام شد و نتیجه این بود که برای اولین بار تولید کالاها از مصرف آنها جدا شد. تولید انبوه، توسعه زیرساخت های حمل و نقل و افزایش رسانه های جمعی به این معنی بود که تولید کنندگان نیاز به توسعه و روش های جدیدی برای ساخت و توزیع کالا داشتند. شما ممکن است متوجه تغییراتی که در قرون گذشته داشته و همچنان نیز در حال تغییر است را مشاهده کرده باشید. انواع فعالیت هایی که ممکن است در راستای کار بازاریابی خود انجام دهید قطعا بسیار متفاوت از بازاریابی است که امروزه شاهد آن هستیم. شما باید به عنوان یک بازاریاب حرفه ای به تغییرات در جامعه، فن آوری و اقتصاد جهانی توجه خاص داشته باشید.

اهداف بازاریابی (Marketing)

قبل از بحث در مورد اهداف بازاریابی، می بایست معنای بازاریابی را توضیح دهیم. طبق اعلام انجمن بازاریابی آمریکا، بازاریابی "فعالیت، مجموعه موسسات و فرآیندهای ایجاد، برقراری ارتباط، تحویل و مبادله پیشنهادات است که برای مشتریان، شرکاء و کل جامعه ارزش دارد." به راحتی در اینجا می توان فهمید که بازاریابی در درجه اول به دو چیز مربوط می شود: ایجاد مشتری و تحویل به مشتری و محصولات و خدمات. به گفته این، بازاریابی نمی تواند در جهت گیری باشد. این باید اهداف بازاریابی داشته باشد.

معنای هدف چیست؟ یک هدف فقط یک مقصد کاملاً مشخص، ملموس یا نامحسوس است که شما در آن کار می کنید. با استفاده از بازاریابی، مانند هر فعالیت دیگری، داشتن هدف در ذهن شما کمک می کند تا انرژی های خود را در جهت صحیح متمرکز کنید. در بازاریابی، تمام تلاش هایی که شما در مبارزات انتخاباتی خود قرار داده اید باید از اهداف بازاریابی شما ناشی شود. یک بازاریاب بی تجربه اهداف فوری را برای فعالیت بازاریابی خود تعیین نمی کند. آنها احساس خواهند کرد که تلاش زیادی برای اثبات اینکه آیا تلاش هایشان بازده خوبی در سرمایه گذاری ایجاد می کند یا خیر، بسیار زیاد است. از طرف دیگر یک بازاریاب باتجربه می داند که چگونه کار می کند. آنها می دانند که بهترین نوع بازاریابی موضوعی است که در ابتدا اهداف قابل اندازه گیری قرار می گیرد، که سپس کل کارزار را آگاه می کند.

انواع بازاریابی (Marketing)

نظرتون درباره این نوشته چیه؟ عالیه بد نیست خوب نبود